تردید ایران برای حمایت از پوتین/ جنگ اوکراین چه خطری برای ما دارد؟ حمایت ایران از اقدامات روسیه در اوکراین بدین معنی است که دولت در حال تایید فعالیت های جدایی طلبانه است و این می تواند عواقب بدی برای خود ایران داشته باشد. حسین نیازبخش- جنگ روسیه و اوکراین بسیاری از کشورها و دولت‌ هایشان […]

تردید ایران برای حمایت از پوتین/ جنگ اوکراین چه خطری برای ما دارد؟

حمایت ایران از اقدامات روسیه در اوکراین بدین معنی است که دولت در حال تایید فعالیت های جدایی طلبانه است و این می تواند عواقب بدی برای خود ایران داشته باشد.

حسین نیازبخش- جنگ روسیه و اوکراین بسیاری از کشورها و دولت‌ هایشان را به واکنش وادار کرده است. در این میان، بسیاری منتظرند که واکنش کشورمان ایران را بدانند. ایران تا کنون موضع مشخص و قطعی در رابطه با ماجرای روسیه و اوکراین نداشته و مقامات رسمی وزارت امور خارجه دو طرف را به آرامش دعوت کرده اند.  این در حالی است که ایران دوست و شریک راهبردی روسیه است و به خصوص به حمایت روسیه از فعالیت هسته ای خود احتیاج دارد. این شراکت راهبردی بسیاری را بر آن داشته که از عدم حمایت قطعی ایران از ورود نیروهای روسیه به دو ایالت جدایی طلب اوکراین تعجب کنند.

ایران و مخالفت همیشگی با تهدیدی به نام جدایی طلبی

اگر از منظر سیاسی به ماجرای روسیه و اوکراین و عدم حمایت جدی ایران از همسایه ی شمالی نگاه کنیم شاید اقدام ایران عجیب باشد اما اگر از موضع کلان استراتژیک و به خصوص منظر تاریخی به این ماجرا نگاه کنیم، اقدام ایران کاملا معقول و سنجیده است. این منظر دوم، البته از نظر همه پوشیده نبوده و حتی برخی در فضای مجازی نیز بدان پرداخته اند.

با این حال، بد نیست موضع کلان موافقان داخلی عدم دخالت ایران در ماجرای روسیه و اوکراین را بررسی کنیم. آنچه احتمالا در پشت پرده عدم حمایت ایران از روسیه قرار دارد نگرانی از باب شدن مساله ای خطرناک است که به شدت خود ایران را تهدید می کند. دشمنان در طول این سال‌ها بر تجزیه ایران تمرکز فراوان کرده اند. آنها با ضرب و زور توانسته اند گروه های تجزیه طلب را در استان های مرزی ایران به وجود آورند. این گروه ها تا کنون تلاش فراوان کرده اند که در استان های مرزی آشوب به پا کنند، هر چند موفقیت چندانی به دست نیاورده اند.

جریان جدایی طلب در دو سده اخیر ضربات زیادی به پیشرفت ایران وارد کرده اند. بعد از انقلاب مشروطه و با به راه افتادن جریان مدرنیسم، بسیاری از این گروه ها تحت تاثیر سوسیالیسم غربی و ورژن روسی- شوروی آن بر کوس جدایی از ایران دمیدند.

جریانات جدایی طلب غربی و جنوبی در انتهای جنگ جهانی اول، قدرت گیری حزب جدایی طلب دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری در انتهای جنگ جهانی دوم و فعالیت احزاب چپ جدایی طلب در کردستان و گلستان بعد از انقلاب اسلامی انرژی فراوانی از ایران گرفتند و باعث شدند خسارات فراوانی به استان های مربوطه و کل کشور وارد شود.

ایران در سرتاسر قرن نگران فعالیت و تحریک جریانات جدایی طلب بوده است، از این رو چه در زمان رژیم پهلوی و چه بعد از انقلاب هرگز از این جریانات حمایت نکرده است. مخالفت شدید ایران با استقلال کردستان عراق و سوریه، مخالفت با استقلال اوستیا از گرجستان و حتی الحاق کریمه به روسیه از مهم ترین این موارد بوده است.

ایران همچنین هرگز طرفداران خود را به کوک کردن ساز جدایی طلبی دعوت نکرده است. حزب الله لبنان علی رغم توانایی تسلیحاتی و لجستیکی فراوانش هرگز داعیه ی جدا کردن جنوب لبنان از دولت مرکزی این کشور را نداشته است. حشد الشعبی مخالف شدید طرح تقسیم عراق به سه منطقه ی شیعه نشین، سنی نشین و کردستان بوده است. حوثی های یمن هیچگاه منطقه ی جدا شده ی جنوبی از یمن را به عنوان یمن جنوبی نشناختند. حتی فعالان شیعه در جنوب عربستان یا بحرین هیچگاه ادعای جدایی طلبی نکردند. این شواهد همگی نشان می دهد که ایران هرگز دوست نداشته و ندارد مساله ی جدایی طلبی به عنوان یک فرایند عرفی شناخته شده و قبح آن بریزد چرا که می داند بال زدن یک پروانه در غرب می تواند باعث یک طوفان در شرق شود و حتی پیروزی جدایی طلبان در یک منطقه ی کاملا دور از ایران مانند کاتالونیا اسپانیا یا کوزوو می تواند باعث تحریک جدایی طلبان در مناطق مرزی شرقی و غربی شود.

این مساله زمانی مهم تر می شود که بدانیم، همسایگان عرب ایران با ادعای نزدیکی مذهبی، قومی و زبانی تلاش فراوان دارند که جدایی طلبان را تحریک کنند. آنها به این گروه ها سلاح می رسانند، به آنها پول می دهند و آنها را تشویق می کنند که عملیات تروریستی انجام دهند. از طرف دیگر، غرب و آمریکا هرگز به چشم تروریست به این گروه ها نگاه نمی کند و حتی بعد از دستگیری آنها حین اجرای یک عملیات خرابکارانه دولت ایران را محکوم می کند.

این شرایط به خوبی نشان می داد که جریان جدایی طلبی در ایران چقدر حساس و خطرناک است و اگر به هر نحوی  حکومت مرکزی ایران در مقابل این جریان کوتاه بیاید ممکن است یک فاجعه ی بزرگ در داخل کشور رخ دهد.

از شرق سفید به شرق سرخ، ایران به چین نزدیک تر می شود

از این رو،ایران به هیچ وجه نمی تواند جریانات استقلال طلبانه در شرق اوکراین را حمایت کند. مشکل اینجا است که روسیه دوست و شریک راهبردی ایران است و به همین دلیل، ایران علاقه ای هم ندارد که در مقابل روسیه ایستاده و با فعالیت آن در شرق اوکراین مخالفت کند. از این رو ترجیح می دهد که بی طرف بوده و دو طرف را به صلح و آشتی دعوت کند.

این گرایش، همزمان در چین برعکس است. ایران بر وحدت کشورها همیشه تاکید کرده است. در جریان جنگ سوریه و عراق نیز این امر به خوبی خود را نشان داده است. در چین، تایوان یک منطقه ی جدا شده از چین واحد به حساب می آید و ایران از این جهت مشکلی با دولت چین و فعالیتش نخواهد داشت. در صورت شدت گرفتن بحران تایوان و همزمانی آن با بحران شرق اوکراین بسیار محتمل است که ایران به چین نزدیک تر شود. البته نباید فراموش کرد که مواضع سیاسی بر اساس منافع دولت‌ها  تغییر می کند و در صورت جدی نشدن بحران اوکراین بعید است روابط روسیه و ایران تیره تر شود‌.