چادرم در مشتش بود که شهید شد

  پرینت
چادرم در مشتش بود که شهید شد
شناسه خبر : 13778 | تاریخ انتشار : ۲۴ تیر ۱۴۰۲ - ۲۳:۱۲ | تعداد دیدگاه : 0 | ارسال توسط :
مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: "من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم." چادرم در مشتش بود که شهید شد.

به گزارش پایگاه خبری تایماز نیوز به نقل از پایگاه خبری ترشیز خوان؛ یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس به نام سرکار خانم موسوی تعریف می کردند که :

یک روز که در بیمارستان بودیم حمله شدیدی صورت گرفته بود… مجروحین زیادی را به بیمارستان ما منتقل می‌کردند. مجروحین به شدت وخیم بود.

در بین همه آنها وضع یکی از آنها خیلی بدتر از بقیه بود. رگ هایش پاره پاره شده بود… وقتی جراح این مجروح را دید به من گفت که بیارمش داخل اتاق عمل و برای جراحی آماده اش کنم.

من آن زمان چادر به سر داشتم. دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم مجروح را جابه جا کنم. همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و چادرم را در بیاورم، مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت گفت:

“من دارم می روم که تو چادرت را در نیاوری. ما برای این چادر داریم می رویم.”

چادرم در مشتش بود که شهید شد.

از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم چادرم را کنار نگذاشتم.

  • منبع خبر : کتاب کلید اسرار _ ص ۳۷۶ 
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

اخبار مشابه
متلاشی شدنِ شبکه شیطان پرستی در غربِ تهران
لزوم بازنگری در برنامه‌های توسعه استان‌ها
آغاز اجرای خوشه صنعتی پوشاک و نساجی در استان اردبیل
ثبت دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.