به گزارش پایگاه خبری تایماز نیوز  به نقل از  ترشیز خوان؛ شاید بتوان ادعا کرد که در طول ۳۴ سال گذشته هیچ کس از مخاطبان حکم ارتداد؛ اعم از محکوم و حامیان رسمی و غیر رسمی او و علاقمند به اجرای حکم، حداقل سالی یک – در ایام صدور حکم – یا چند بار در […]

 

به گزارش پایگاه خبری تایماز نیوز  به نقل از  ترشیز خوان؛ شاید بتوان ادعا کرد که در طول ۳۴ سال گذشته هیچ کس از مخاطبان حکم ارتداد؛ اعم از محکوم و حامیان رسمی و غیر رسمی او و علاقمند به اجرای حکم، حداقل سالی یک – در ایام صدور حکم – یا چند بار در سال، به اجرایی شدن حکم فکر نکرده باشند. اما اجرای حکم در شرایط حاضر از چند جهت قابل تأمل است:

۱. شهر نيويورک پایتخت غیر رسمی ایالات متحده و مقر سازمان ملل، به عنوان یکی از امن‌ترین شهرهای دنیا شناخته می‌شود.

۲. اقدام مهاجم در ساده‌ترین شکل خود و با استفاده از سلاح سرد صورت گرفته در حالی استفاده دفاعی یا تهاجمی از سلاح گرم در جامعه آمریکا به امری طبیعی و روزمره تبدیل شده است.

۳. چگونه با حضور تعداد قابل توجه از نیروهای امنیتی که می‌دانند؛ انگیزه‌های قوی برای اجرای حکم‌ ارتداد رشدی وجود دارد، مهاجم خود را به رشدی رسانده و ضربات متعدد و پی‌درپی چاقو به وی وارد کرده است.

۴. اقدام مهاجم به صورت غیرحرفه‌ای صورت گرفته است و در حالی که ادعا شده؛ نوزده ضربه چاقو به طحال، گردن و سایر اعضای بدن سلمان رشدی خورده، او همچنان زنده ماندن است.

۵. همزمان با اجرای احتمالی حکم و یا اقدام تهاجمی هدفمند علیه رشدی، چندین ادعا در آمریکا از سوی افرادی چون؛ جان بولتون مشاور امنیت ملی دولت ترامپ، ماک پمپئو وزیر خارجه سابق، مارک اسپر وزیر دفاع سابق، مسیح علی‌نژاد و… مطرح شده که جان‌شان در معرض خطر است.

هرچند افرادی زیادی هستند که مشتاقانه به دنبال اجرای حکم ارتداد سلمان رشدی هستند، اما در طول سه دهه گذشته موانع متعددی در اجرای حکم وجود داشته‌ است که دو مانع عمده در مسیر اجرای این حکم برجسته‌تر است:

مانع اول. قابلیت دسترسی به رشدی: با توجه به حضور نادر سلمان رشدی در فضاهای عمومی و جلوگیری از دسترسی مسلمانان به نحوه و مکان زندگی او، اجرای حکم با مانع اطلاعات درست و صحیح مواجه بوده است.

مانع دوم. استطاعت در اجرای حکم: به دلیل قرار گرفتن سلمان رشدی در قرنطینه امنیتی دولت‌های غربی و به ویژه انگلیس و آمریکا، حتی اگر تعداد انگشت‌شماری از وضعیت سلمان رشدی باخبر بوده‌اند، باز هم امکان دسترسی به وی بسیار دشوار بود.

گمانه‌های موجود
با توجه به ابهامات متعدد و اینکه گفته شد؛ هادی مطر مجری حکم از شیعیان کشور لبنانی است، می‌توان در شرایط موجود چند گمانه را به عنوان سناریوهای محتمل در چگونگی اجرای حکم مورد توجه قرار داد:

۱. اقدام خودانگیخته:
تعداد افرادی که علاقمند به مجازات سلمان رشدی به خاطر توهین به مقدس‌ترین شخصیت تاریخی و مذهبی شان هستند – از منظر تعداد و ملیت – بسیار گسترده و فراگیر است. بنابراین تعداد افرادی که دارای انگیزه‌های معنوی، جسارت و شهامت لازم برای اجرای حکم اعدام انقلابی رشدی باشند، بسیار است. بگونه‌ای که آنها حتی به قیمت از دست دادن جان‌شان هم حاضر به اجرای حکم هستند. پس اقدام هادی مطر می‌تواند یک اقدام خودانگیخته و برآمده از عقاید و انگیزه‌های دینی و مذهبی و در مسیر اجرای حدود الهی باشد.

۲. طراحی ساختارمند:
اجرای حکم ارتداد سلمان رشدی می‌تواند یک اقدام مبتنی بر تدبیر منسجم، جمعی و متمرکز باشد که از سوی گروه‌های با سابقه اسلامی و یا دارای رویکرد مقاومت طراحی و اجرا شده است. آنها انگیزه انقلابی، ایدئولوژی پشتیبانی کننده، توانمندی و جسارت لازم را برای اجرای حکم امام خمینی (ره) و مجازات سلمان رشدی را دارند. با این وجود اجرای حکم توسط هادی مطر می‌تواند محصول تدبیر حرفه‌ای و ناشی از تدابیر و دغدغه‌ جمعی از مجاهدان مخلص و فعال در گروه‌ها و جریان‌های اسلامی و انقلابی است.

۳. پایان یک رؤیا:
مبتنی بر گمانه مطرح در این سناریو، از آنجا که هزینه‌های فرهنگی، سیاسی و به ویژه مخارج امنیتی سلمان رشدی طی سه دهه گذشته بسیار بیشتر از عواید و مزایای او برای مدعیان آزادی بیان، دولت‌های سود محور و حامی او بوده است، بنابراین تاریخ مصرف سلمان رشدی تمام شده و هزینه حفاظت از او – ماهیانه حدود یک میلیون پوند – برای دولت‌های حامی به صرفه نیست. لذا کاهش سطح مراقبت از جان او نوعی تدبیر برای کم کردن هزینه حیات بی‌مقدار سلمان رشدی است. که در چنین شرایطی احتمال کشتن او برای هر کس که انگیزه داشته باشد، فراهم می‌شود. بنابراین گمانه؛ اجرایی شدن حکم در حقیقت، محصول تدبیر پنهان نهادهای امنیتی غرب در کاهش سطح حفاظت از سلمان رشدی است تدبیری که پایان رؤیای سلمان رشدی و مریدان او را رقم زد.

۴. در انداختن طرحی نو:
شرایط ایران و به ویژه لزوم اعمال سیاست تمکین در برابر فشارها در مذاکرات هسته‌ای، حفظ و برتری مواضع گروه‌های مقاومت به ویژه حزب الله لبنان، روند کاهش سطح نفوذ آنگلوآمریکن ها – انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها- در غرب آسیا، باز شدن جبهه جدید در شرق آسیا و ایجاد فشارهای انرژی ناشی از جنگ اکراین بر کشورهای غربی بگونه‌ای است که؛ آنها نیازمند ایجاد شرایطی برای کاهش سطح فشار بر غرب و اعمال فشار بر حریفان و رقیبان در منطقه غرب آسیا است. در چنین شرایطی بازکردن جبهه یا پرونده نو از پروژه‌های حقوق بشری، فرصت مناسبی را برای اعمال فشار بر کشورها و گروهای مقاومت از یک سو و زمینه سازی برای انحراف افکار عمومی غرب از فشارهای درونی و هزینه‌های بیرونی است. طرح موضوعات هراس پراکنی همچون؛ ادعای طرح ترور مقامات سابق آمریکا؛ جان بولتون، مایک پمپئو، مارک اسپر و مسیح علی‌نژاد، در همین راستا ارزیابی می‌شود.

پیامدهای راهبردی
هر چند تایید پروسه یا پروژه بودن فرآیند اجرای حکم، نیازمند زمان برای رازگشایی از اسراری است که فعلا در گاوصندوق‌های دستگاه‌های امنیتی آمریکا، انگلیس و یا در ذهن هادی مطر ذخیره شده است، با این وجود برجسته‌ترین دستاورد این حادثه برای غرب؛ ایجاد فرصتی برای کاهش هزینه حمایت از سلمان رشدی در بازده کوتاه مدت، درکنار اعمال فشار بر محور مقاومت به ویژه حزب الله لبنان و ج.ا.ایران در میان مدت است.

سایر گزاره‌های قابل تأمل در این پروسه یا پروژه عبارت‌اند از:

۱. تصاویر عامل اجرای حکم نشان می‌دهد که عمر او حداکثر دوسوم عمر حکم امام خمینی (ره) برای ارتداد سلمان رشدی است. بنابراین سن کم عامل اجرای حکم نشان می‌دهد که اجرای حدود الهی‌؛ فراتر از قواعد زمانی و مکانی است.

۲‌. اجرای حکم به هر شکل، نشان دهنده خشک نشدن جوهر حکم ارتداد سلمان رشدی بعد از سه دهه است. بنابراین قاتلان شهید سلیمانی تا پایان عمر انتظاری سخت و خواب‌های پریشان زیادی را تجربه خواهند کرد.

۳. بعید نیست که دستگاه امنیتی غرب – با تدبیر پیشینی – برای خلاصی از یک پروژه پایان یافته، ضریب امنیتی رشدی را کاهش داده باشند. با این وجود و مبتنی بر رویکرد زرسالارنه غرب، تئوری حمایت از دوستان غرب باور، بستگی تام به تاریخ اعتبار، ضریب مصرف و میزان سودآوری آنان دارد.

۴. اجرای حکم نشان می‌دهد که دستگاه سیاسی و امنیتی غربی نمی‌خواهند و یا نمی‌تواند هزینه‌های لازم را برای دفاع از مریدان و مقلدان را حتی در داخل محیط امنیتی خود پرداخت کند.

 یافته‌های راهبردی
با توجه به گمانه‌های مطرح شده به نظر می‌رسد؛ دامنه اجرای حکم سلمان رشدی می‌تواند در بر گیرنده سه تئوری باشد:

تئوری اول. پروژه برای اجرای تدابیر دستگاه‌های امنیتی غرب، برای کاهش هزینه‌های غیر ضروری سلمان رشدی است که در آستانه دهه ششم عمر بی‌مقدار و پرهزینه او بر شانه مالیات دهندگان غربی سنگینی می‌کرد.

تئوری دوم. پروسه ️اجرای حدود الهی برای مجازات یک عامل هتاک به ارزش‌های انسانی، اسلامی و الهی می‌توانست و می‌تواند توسط هر یکی از محبان رسول مکرم اسلام (ص) و در شرایط و زمان مناسب اجرا شود.

تئوری سوم. مبتنی بر سنت‌های لایتغیر الهی، توهین به اشرف مخلوقات توهین به فلسفه آفرینش و همه مخلوقات است. بنابراین آفرینده و خالق در زمینه، زمان، مکان و به دست مخلوقات و حتی در ذیل تدبیر سامان دهندگان توهین، سنت خود را اجرا می‌کند و سلمان رشدی از این قاعده مستثنی نیست.

سخن پایانی؛ باوجود اندیشه اسلامی، انگیزه انقلابی و رویکرد جهادی؛ برخورد با هتاکان به ارزش‌های فطری و اسلامی – مانند پیامبر مهربانی ها – یک امر فرانسلی، فرامذهبی، فراملی، فراسرزمینی و فراتاریخی است.