یکی از جدی‌ترین آسیب‌های ساختار ورزش کشور در سال‌های اخیر، بی‌اعتنایی به جایگاه مربی و سپردن مدیریت هیأت‌ها به افرادی فاقد تخصص و سابقه ورزشی است؛ وضعیتی که نه‌تنها جریان رشد ورزش را متوقف کرده، بلکه زحمات چندین‌ساله مربیان غیور و دلسوز را نابود ساخته است.

 

یادداشت از حسن فلاحی_ تایماز نیوز |مربیگری، حرفه‌ای است که باید از منظر قانونی همانند هر شغل تخصصی دیگر، دارای پروانه اشتغال، بیمه، امنیت شغلی، و جایگاه تعریف‌شده باشد. با این حال، هنوز مربی در ساختار تصمیم‌گیری، به چشم «نیروی فرعی» دیده می‌شود؛ نیرویی که باید بدون حداقل امکانات، بدون حمایت مالی، و تنها با انگیزه شخصی، نتیجه‌ای فراتر از توان خلق کند. انتظار معجزه از مربی با دست خالی، بارزترین نشانه بی‌عدالتی در نظام ورزشی کشور است.
اما آسیب بزرگ‌تر، آنجاست که افرادی بدون عقبه ورزشی، تجربه مربیگری یا شناخت میدانی از رشته‌ها، ریاست هیأت‌ها را تصاحب می‌کنند. مدیریت ورزشی، جای آزمون و خطا نیست. وقتی مسئولیت یک هیأت به دست کسانی می‌افتد که نه سختی‌های تمرین را دیده‌اند و نه ارزش تلاش مربی را درک می‌کنند، نتیجه چیزی جز مهندسی معکوسِ تخریب نیست:
رشته‌ها یک‌شبه سقوط می‌کنند، مربیان خسته می‌شوند و قهرمان‌پروری تبدیل به یک رؤیای دور از دسترس می‌شود.
چنین مداخلات غیرمسئولانه، آینده ورزش را گروگان می‌گیرد. مربی بی‌پشتوانه و مدیر بی‌تجربه، ترکیبی خطرناک برای هر رشته ورزشی است؛ ترکیبی که امروز آثار آن را در برخی استان‌ها و حتی در سطح ملی مشاهده می‌کنیم.
ورزش کشور برای بقا نیازمند یک بازنگری فوری است:
به‌رسمیت شناختن مربی به‌عنوان یک شغل رسمی و دارای حقوق قانونی
حذف مدیران غیرمتخصص از ساختار هیأت‌ها
بازگشت شایسته‌سالاری به مدیریت ورزشی
تا زمانی که این مسیر اصلاح نشود، هر چقدر هم استعداد وجود داشته باشد، باز هم نتیجه‌ای جز سقوط تدریجی ورزش و دل‌زدگی مربیان اصیل حاصل نخواهد شد.
ورزش ایران زمانی جان می‌گیرد که مربی حرمت پیدا کند و مدیریت در اختیار اهل ورزش باشد؛ و این، نه یک درخواست، بلکه ضرورت قطعی برای نجات آینده ورزش کشور است.