تایماز نیوز _ محمدرضا نوذریان| جلال الدین بلخی، چهره سرشناس ادب تعلیمی و غنایی ایران، در دفتر دوم مثنوی معنوی، حکایتی را مورد توجه قرار داده است به این مضمون که شخصی بر سر راه عابران، خارهایی می‌کاشت. بوته‌های خار هر روز می‌روییدند و نوک تیز خارها پای مردم را می‌خست و جامه‌هاشان را پاره […]

تایماز نیوز _ محمدرضا نوذریان| جلال الدین بلخی، چهره سرشناس ادب تعلیمی و غنایی ایران، در دفتر دوم مثنوی معنوی، حکایتی را مورد توجه قرار داده است به این مضمون که شخصی بر سر راه عابران، خارهایی می‌کاشت. بوته‌های خار هر روز می‌روییدند و نوک تیز خارها پای مردم را می‌خست و جامه‌هاشان را پاره می‌کرد. هرچه عابران به او می‌گفتند که از این کار دست بردار نمی‌پذیرفت تا آن که حاکم، او را احضار کرد و گفت: هرچه زودتر خاربن‌ها را برکن. او قول داد که چنین کند اما به عهدش وفا نکرد و خارها همچنان می‌روییدند و موجب آزار عابران می‌شدند تا آن که حاکم دوباره به او گفت: این قدر امروز و فردا مکن چون خاربن‌ها هرروز استوارتر شوند و تو ناتوان‌تر تا جایی که نخواهی توانست آن‌ها را از زمین برکنی.

… آن درخت بد، جوان‌تر می‌شـود
وین کَننده، پیر و مضطر می‌شـود
خـاربن در قـــوت و برخـاسـتن
خـارکَن در پیــری و درکاسـتن
خاربن هرروز و هردم سبــز و تر
خـارکن هر روز زار و خشـک‌تر
او جــوان‌تر می‌شـود تو پیـرتر
زود باش و روزگار خـود مبـر…

مولوی در قالب بازگویی این واقعه، در حقیقت تاکید می‌کند صفت ناپسند انسان‌ها مانند خاربنی است که اگر زود کنده نشود در اعماق ضمیر آنان جای می‌گیرد و مقابله دیرهنگام با آن‌ها را بسی دشوار می‌سازد.

این پیام ارزنده، موضوع مهمی است که هنوز هم تازگی دارد و توجه به آن می‌تواند منشا تحولات مثبت در جامعه و زندگی اجتماعی و حتی شخصی افراد شود چراکه جامعه در عصر کنونی هم پر از حوادثی است که مانند خاربن عمل می کنند. به راستی که حق با مولوی است:
… خاربن دان هر یکی خوی بدت
بـارها در پـای خـار آخر زدت…

  • نویسنده : ✍ محمدرضا نوذریان